English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2636 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wight U موجود زنده
organisms U ترکیب موجود زنده
being U موجود زنده شخصیت
biogenic U موجد موجود زنده
organism U ترکیب موجود زنده
hydrotaxis U واکنش موجود زنده نسبت به اب
taxis U واکنش موجود زنده در برابرگرایش
symbiont U موجود زنده اجتمای یا همزی
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
abiogenesis U ایجاد موجود زنده از موادبی جان
gamodeme U نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
metabolism U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolisms U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
current ratio U نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
transmigration U حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
proprioceptive U تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
share U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shares U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shared U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
vivisect U موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
subject to being unsold U فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
aquatic organism U زیوسته ابزی موجود زنده ابزی
wild card U روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
variable U ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
variables U ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
adaptable organism U موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
virtual U حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
One day I want to have a horse of my very own. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
bound U موجود
existing U موجود
going U موجود
life U موجود
disposal U موجود
lives U موجود
existent U موجود
on hand U موجود
handy U موجود
handiest U موجود
handier U موجود
stock U موجود
available U موجود
extant U موجود
entity U موجود
inesse U موجود
in store U موجود
to the fore U موجود
entities U موجود
stocked U موجود
present U موجود اماده
presents U موجود اماده
spot goods U کالاهای موجود
availability U موجود بودن
presented U موجود اماده
fleet in being U ناوگان موجود
to have in stock U موجود داشتن
biotype U موجود همزیست
presenting U موجود اماده
available balance U مانده موجود
available goods U کالاهای موجود
existing circumstances U شرایط موجود
effective strength U استعدادرزمی موجود
records available U اطلاعات موجود
real U واقعی موجود
ready money U پول موجود
thing U لباس موجود
gremlins U موجود وهمی
inexistent U غیر موجود
gremlin U موجود وهمی
status quo U وضع موجود
to be there U موجود بودن
musub duchi U موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
built in U موجود در داخل چیزی
nonentity U چیز غیر موجود
nonentities U چیز غیر موجود
microorganism U موجود ذره بینی
microorganisms U موجود ذره بینی
anaerobe U موجود غیر هوازی
The root of exisiting differences. U ریشه اختلافات موجود
all available U تمام توپخانه موجود
available supply rate U نواخت اماد موجود
free U موجود در دیسک یا حافظه
freed U موجود در دیسک یا حافظه
freeing U موجود در دیسک یا حافظه
frees U موجود در دیسک یا حافظه
back order U اماد غیر موجود
on hand U وسایل موجود درانبار
clara U هدف موجود نیست
hemophile U موجود خون دوست
superman U موجود مافوق انسان
hygroscopic moisture U رطوبت موجود در هوا
undertone U ته صدا موجود در زمینه
stock accounting U حساب کالاهای موجود
undertones U ته صدا موجود در زمینه
dermatome U قسمت خارجی یک موجود
preexistent U ازلیت موجود از قبل
supermen U موجود مافوق انسان
extant U نسخهء موجود و باقی
polyembryony U موجود چند جنینی
water hardness U [میزان املاح موجود در آب]
uric U موجود در ادرار پیشابی
virtual U موجود بالقوه تقدیری
topographic map U نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
solute U جسم حل شده موجود در محلول
moisture content U درصد رطوبت موجود در خاک
banshees U موجود وهمی بشکل روح
available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
humus U موار الی موجود در خاک
hypostasis U موجود فرضی حالت تعلیق
menu U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
menus U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
latent U اضافه ازفرفیت بار موجود
avaiiability U موجود بودن بدرد خوردن
banshee U موجود وهمی بشکل روح
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
humidity U میزان بخار اب موجود درهوا
ammunition available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
ammunition in hands of troops U مهمات موجود در دست یگانها
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
NO VACANCIES U اتاق خالی موجود نیست.
ubiquitous U همه جا حاضر موجود درهمه جا
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
background U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
keratin U ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
backgrounds U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
zapping U حذف داده موجود در فضای کاری
zapped U حذف داده موجود در فضای کاری
preexist U ازلی بودن قبلا موجود شدن
sop U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
intravenous U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
sops U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
zap U حذف داده موجود در فضای کاری
intravenously U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
armaments U جنگ افزار موجود روی وسیله
armament U جنگ افزار موجود روی وسیله
zaps U حذف داده موجود در فضای کاری
radicalism U اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
sylph U روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
We dont have it in stock . U این جنس موجود نیست ( نداریم )
availability edit U بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
set up U انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
There are no tickets available for tonight . U بلیط برای امشب موجود نیست
halobiont U موجود زیست کننده دراب شور
addressability U کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
nucleon U پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
line item U اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
cybercafe U نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
acrostolium U [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
delivery forecast U پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
resource U تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
staged crews U خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
aprFs-ski U فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
backtab U برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
peripheral U فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
To preserve the status quo . U وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
net storage U انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
enclave U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
acronyms U کلمه ایکه از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد
fixes U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
gene U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
prtsc U کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
terpene U هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
anticatalyst U مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
fix U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
genes U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
symbion U موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
insertion loss U توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
stenotherm U موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
short lot U کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
parabiosis U برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
geneva stop U کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
real memory U حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
analogue U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
analogues U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
set up U برنامهای که به کاربر در تشخیص کامپیوتر یا نرم افزار موجود کمک میکند
spellcheck U بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
Recent search history Forum search
2New Format
1معنی لغت overfit
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1 if there's any justice
1Vintage style
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com